ادبیات فارسی

 ساحل انتظار

وقتي كه پنجره آواز مي كند ، نسيم منتظر، نوازش آغاز مي كند ،

پرواز مي كند آيا / به بام کوکبی پرنده ي خيال تو؟!

باد آشفته / فانوس نيم سوز كاج تمنّا را / در گيسوان سياه تو

رقصي آغاز مي كند؟!

اي به جا مانده ي دمدمه هاي باد و باران! در ميدان اسب و طوفان!

چه فروتنانه به درگاه عشق / با دستاني سپيد

گل چيدن آغاز مي كني!

كدامين رود به گرمي / به سوگ مي نشيند تو را با چنگی وحشی / رودارود

دمي كه نغمه ساز مي كني؟!

زهره وار / ناي بي نوايي مرغ آه تو را / ترنمي به غايت شيرين / لیک، تلخ و تار،

علف ها و سنگ ها در گذرگاهشان / نجواکنان و دست افشان

چو با گُلي جانانه راز مي كني!

مي فشاند جرعه اي نشاط ؟ / دریغا ! / بر خاک خشک ملتهب،

ساغر سرمست زمان، شور انگیز باده ای شیرینکار به ياد يار و ديار، تفقّد بار ؟ دردا !

چو عاشقانه چشمه باز مي كني !

برمی فرازد آیا / به بام سرخ سحر / خلیفه ای خداگون / درفش مهر را ؟ حاشا

تندر تند تنهایی و دل خستگی ، افسوس !

جان فگار و زخم ناسور و خسته دلی ، افسوس افسوس !!

کویر اندوه و نباریدن و نروییدن ، صد افسوس !!!

نه قطره ای نه جرعه ای نه جامی !

نه شعله ای نه مشعلی نه بامی !

شکستگی ، نماز و آینه / نیاز و من،

تویی که دم به دم ، لوند و خوش ادا

هماره ناز می کنی !

یتیمی و باران اشک / همه حسرت و درد و رشک

تالاب و سایه و سیاهی / محنت و تیرگی / همه در من

تو ، اما

چه عاشقانه ساز می کنی !

درفلق نگاه تو / سپيده و سحر/ دمیده سِحری از رنگ نگاه تو / بر گل آرزوی من

به لاله زار چشم من دری فراز می کنی !

اشك من و رنگ شفق/ شكستگي و رنگ و آينه، / مهر و مه وترانه ها ز دل

دمي خوشم به قاب انتظار آينه

خوشم دمي به شبنمي / زساحل كنار تو!

کعبه ی دل چو عادلانه باز می کنی !

موسی صباغیان . قم .  12/ 2/ 1388

ای وای

 

«ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد                                    
 

 

در دام مانده باشدصیاد رفته باشد»

وامق زهجر دلبراز دیده خون ببارد                            

 

روزی که خیل عذرا چون باد رفته  باشد

بیژن چرا ننالد از چاه تنگ و تاریک

 

آهی که در منیژه از یاد رفته باشد

آوای نای مجنون از کوه چون در آید ؟

 

گویی به خاک لیلی بر پاد رفته باشد

هاروت و چاه بابل ماروت و دام هایل

 

بندی به پای آن دل صیاد رفته باشد

رامین با وفا را آن عهد بی وفایی                               

 

از سوی ویس فتّان از یاد رفته باشد ؟

 

تضمین غزل حزین لاهیجی به بحر مضارع مثمن اخرب . موسی صباغیان 1371 شمسی. 

 

javahermarket

+نوشته شده در پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت14:11توسط استاد موسی صباغیان | |

javahermarket

+نوشته شده در سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت13:34توسط استاد موسی صباغیان | |

بسیجی سرو آزادگی است

سلام ای بسیجی مکتب حماسه و خون !

هیچ کلکی قادر به بیان و نوشتن ایثار تو نیست .هیچ نگارنده ای نخواهد توانست رزم و حماسه ی تو را به نگارش در آورد . مگر
می شود اقیانوس خون را با پیمانه ی قلم پیمود ؟! راز و نیازت ، عطر دلاویز الهی است که مشام جان را می نوازد . تو وارث سالار خویش ، حسین ابن علی علیه السلام ، می باشی ، که این گونه شجاع و غیور و آزاد و سرافراز در عرصه ی تاریخ می درخشی . خصمِ ظالم و یاریگرِ مظلومی.آفرین بر روح آسمانی تو ، که رهبر ، بازوان توانمندت را می بوسد ! چه افتخار ی ! چه عاشقانه از گلدسته ی جنگ و جهاد ، اذان فتح و پیروزی و نغمه های توحیدی را در گوش مشتاقان حق ، دمیدی و از خاک به افلاک ، رهیدی . تو عاشق جبهه ی عشق و شاهد عالم معنی و شهید کوی معشوقی. اشک چشمانت ، آینه ی قلبم را از زنگار حوادث و تیرگی ها زدود.قطره های معرفت تو ، جان تشنه و کویری ما را سیراب نمود . تو کبوتر سبکبال و سبکبار آسمان حُرّیّت و آزادگی هستی که در آشیانه ی دل ، آشیان گزیدی و در تاریخ افتخارات ، شما بسیجیان قهرمان ، قلل بلند استقامت و پایمردی هستید . شما هنرمندانی هستید که در جبهه های دفاع مقدس ، هنر رزم و شهامت و شهادت را به جهانیان آموختید . شما هم در درون خویش (جهاد اکبر) و هم ، بیرون خود (جهاد اصغر) به کمال هنری دست یافتید .پهنه ی جبهه ی عشق و ایثار ، از خون پاک شما رنگین و خونین شده ؛ تا جایی که کران تا کران در باغ و راغ ، لاله های عاشق ، سر برآورده اند . سرمایه ی اصلی هنرتان ، عشق و مدهوشی است . خوشا به سعادت شما که نفس گرم امام راحل (ره) در کالبد شما بسیجیان جان بر کف دمیده شد و این گونه عاشق و شیدایی ، شدید و اینک با دم مسیحایی رهبر معظم انقلاب اسلامی ، مخلصانه با جوش و خروش ، علیه اقدامات سوءِ فرهنگی و نظامی ، مرزبانان داخل و خارج کشور خویش ، هستید . فرهنگ بسیجی ، یعنی فرهنگ عزت و شجاعت ، یعنی فرهنگ انسان سازی و اخلاص و کمال . بسیج یعنی : هوشیاری ، حضور آگاهانه ، مبارزه با تهاجم فرهنگی ، نظامی و.... بسیج یعنی : حضور همه ی مردم ، چه مرد و چه زن . بسیج یعنی : پشتیبان واقعی ولایت فقیه و مطیع و رهرو دستور و راه جانشین امام ، حضرت آیهالله العظمی خامنه ای . بسیجی ، آموزگاری است که الفبای عشق و صداقت و وارستگی را در مکتب قرآن و ایمان به فراگیران می آموزد . درس صفا و راستی و جاودانگی به نوآموزان ، می دهد و طرح مبارزه و از پای ننشستن و نستوه ماندن را در لوح آزمونه ی دل ها ، ترسیم و تصویر می کند . خوشا کسی که بتواند زوایا و ظرافت های این هنر انسانی را بیاموزد و به نسل های آینده ، نقش های بدیع و ظریف ، ارائه کند ! بسیج ، یک واژه نیست ؛ بلکه دائره المعارفی است که عطش تشنگان و جویندگان قهرمانی ها و رشادت ها را فرو می نشاند . اقیانوسی است که مروارید معنویت و مرجان های عظمت ، به صیادان و غوّاصان دُرّ معانی ، عطا می کند . نام مبارک بسیج از چهار حرف ، تشکیل یافته است : حرف ب ، خلاصه و عصاره ی بصیرت ، بینش و بینایی ، حرف س ، مخفف کلمه ی سرافرازی و سربلندی ، حرف ی ، نشانه ی یاری و یاوری و حرف ج ، بیانگر جبهه ی جنگ و جهاد ، علیه کفر و شرک ، است . خداوندا بسیجیان ما را حفظ و حمایت فرما

وندر ره عهدی که با معشوق بسته

 

باشد حسین(ع) سردار و سالار بسیجی

عاشق تر از او در جهان هرگز نیابی

 

باشد خدا معشوق و دلدار بسیجی

                                                                         

« آیت باقری »

موسی صباغیان . 16/5/1379


javahermarket

+نوشته شده در سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت13:29توسط استاد موسی صباغیان | |


ترنّم رضا رضا علیه السلام

 

نگاه آتشین شرر ، جهیده بود

 

دمی که دل به عشق او تپیده بود

چو قصه ای به رنگ شب پریده بود!

 

زهیبت ستاره ای ماه نظر
 

ز محبس هوای « من » رهیده بود

 

در آن شبانه تا سحر پرنده ای
 

مگر دری که جان به تن دمیده بود

 

به هر دری زدم گشایشی نشد

پیاده ای به پای سر دویده بود!

 

موج کنار ساحلش دوان دوان

ترنّم رضا رضا (ع) شنیده بود!

 

به گوش دل در حرمش چه لحظه ها

خسته نفس چو آهوان ، رمیده بود

 

به مشهد رضای تو کبوتر دلم

چو شبنمی به باغ جان چکیده بود!



 

چه خوش بود « صبا » ی نوبهار او

غزل به بحر رجز مسدس مخبون به وزن این بیت الهی قمشه ای :

چه خوش بود فغان ز عشق سر کنم              شــرار دل عیان ز چشـم تر کنم

تاریخ سرایش 18/4/1388 شاعر اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ، کمینه موسی صباغیان – قم.

جوش عشق

آسمان تعطيل است .

ابرها بيکارند.

رعد ايمان ، جوش عشق را درخون عاشق ، مي جنباند.

ستاره ، گل محبت را برآسمان ديد گانم بر مي فروزد؛

تا ، تاريکي جهل وبي وفايي محو گردد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نثرهای شاعرانه از: موسي صباغيان. تاریخ نگارش سال 1379 شمسی.

غروب دريا

javahermarket


ادامه مطلب

+نوشته شده در پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت16:27توسط استاد موسی صباغیان | |


ترنّم رضا رضا علیه السلام

 

نگاه آتشین شرر ، جهیده بود

 

دمی که دل به عشق او تپیده بود

چو قصه ای به رنگ شب پریده بود!

 

زهیبت ستاره ای ماه نظر
 

ز محبس هوای « من » رهیده بود

 

در آن شبانه تا سحر پرنده ای
 

مگر دری که جان به تن دمیده بود

 

به هر دری زدم گشایشی نشد

پیاده ای به پای سر دویده بود!

 

موج کنار ساحلش دوان دوان

ترنّم رضا رضا (ع) شنیده بود!

 

به گوش دل در حرمش چه لحظه ها

خسته نفس چو آهوان ، رمیده بود

 

به مشهد رضای تو کبوتر دلم

چو شبنمی به باغ جان چکیده بود!



 

چه خوش بود « صبا » ی نوبهار او

غزل به بحر رجز مسدس مخبون به وزن این بیت الهی قمشه ای :

چه خوش بود فغان ز عشق سر کنم              شــرار دل عیان ز چشـم تر کنم

تاریخ سرایش 18/4/1388 شاعر اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ، کمینه موسی صباغیان – قم.

جوش عشق

آسمان تعطيل است .

ابرها بيکارند.

رعد ايمان ، جوش عشق را درخون عاشق ، مي جنباند.

ستاره ، گل محبت را برآسمان ديد گانم بر مي فروزد؛

تا ، تاريکي جهل وبي وفايي محو گردد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نثرهای شاعرانه از: موسي صباغيان. تاریخ نگارش سال 1379 شمسی.

غروب دريا

javahermarket

+نوشته شده در پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت16:16توسط استاد موسی صباغیان | |

آينه ي نيلي !      (   تقدیم به بانوی عصمت و طهارت ، حضرت  زهراسلام الله علیها )

مدينه منتظر

گوش او بر در

نشسته  بر تاج ياسمن

بنفشه اي كبود ! آه چه زود !

بقيع اي خاك خزان ديده ! برخيز !

چشم يثرب گرم باریدن

چشمه ها جوشان ،چشم ها افشان، اشك ها غلتان، ابرها گريان

من پر از فانوس، افروخته ي مهر ازل !

با تلخ ترین ترانه !

شاخه اي از طوبي باميوه اي نارس !

گلي پرپر بين ديوار و در!

قله اي به پاك دامني / دامن دامن پاكي !

او كه به راستي بزرگ ترين كشف انسان بود !

رايج ترين واژه ي ناشناخته در عرصه ي  عصمت و شگفتی !

من اما همچنان خسته ي درد تمنّا

كيست او ؟« سايبان بي  پناهان

شقايق لايق باغ محمد (ص) !

فاطمه ي صديقه (س) زهراي اطهر (س) امّ ابيهاي رسول ا...

نگاه دريايي نيلوفر!

آينه ي نيلي ز ضربه ي سيلي !

ياس كبود گلشن وحي ! با نقش ستاره بر شانه  !

مادر شيعه !

در كنارت بودن و نشكستن اي پهلو شكسته ؟!

اي تكثير عشق در كوثر نجابت !

اي مرهم زخم ستاره در اُحد

اي بال پرواز علي (ع) به اوج ولايت !

اي مدفن بي نشانه « سرّا... »

اي كه«حجاب »خوشه اي از خرمن كبريايت ! و بهشت سبز خدا زير پاي « مادران » به پاس دستان سبزت !

اي بتول فدك ، ماجراي نا تمام دل !

جهان را جار خواهم زد : هان جهانيان !

فاطمه ، فاطمه ، فاطمه ! ( س )

با الهام از عاشقان اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام

موسی صبّاغیان                         : سراینده

 

javahermarket

+نوشته شده در پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت15:43توسط استاد موسی صباغیان | |

javahermarket

+نوشته شده در پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت12:47توسط استاد موسی صباغیان | |

پیش سخن
«اَلْحَمدُ للهِ ربِّ العالَمينَ»
ستايش بي آلايش خداوندي را سزاست كه بارگاه پرشكوه آفرينش با همه¬ی نقش و نگار بديعش دليل وجود آيات صنع اوست. سلام و درود بي پايان الهي، بر سرحلقه‌ی اصفيا و خاتم الأنبيا محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمه اطهار (عليهم السلام) باد.
تاريخ مشروطيت ايران با درون مايه‎هاي آزادي خواهي و افکار وطن خواهانه، سرشته شده است. شاعر روشنفکر اين عصر، آينه‌ی حقيقت نماي اين جلوه¬هاست. پژوهنده با عشق و علاقه‎اي که به دانستن اوضاع سياسي- اجتماعي و ادبي اين عصر، داشته است، بر آن شده تا اين فصل از تاريخ را تورق کند و با توجه به يافته‎هاي ديگران و پيشينيان، حوادث اين دوره را دقيق‎تر و پررنگ تر، آشکار سازد.
از ميان شاعران و منتقدان اجتماعي اين عصر، سياسي‎ترين و انقلابي‎ترين چهره، ميرزاده‌ی عشقي است. که علاوه بر فعاليت‎هاي سياسي- اجتماعي، گروهي او را در وادي ادب، نخستين شاعر «طرز نو» دانسته‎اند که انديشه‎هاي نوين اروپايي و فرانسوي را در شعر فارسي عصر مشروطه وارد نموده است. با    « سه تابلو مریم » گام اول را در تحول و تجدد ادبی برداشت ؛ چنان که گروهی در این وادی، بر آنند: نیما با سرودن « افسانه » بنیان گذار چنین تحولی بود.
شاعري که اين شيوه¬ی شعر را براي بيان عقايد فکري و منويات قلبي خود به کار گرفته است و اين انديشه‎ها سرشار از سوز و گدازي است که حاکي از توجه شاعر به هم نوعان خود است؛ تا جايي که در اين مردم داري و ميهن پرستي جانش را بر کف نهاد تا مردم جامعه اش به بيداري و اعتلا نايل شوند. این روشنفکر و شهید راه قلم، صاحب نخستین اُپرای منظوم و آهنگین ادبیات معاصر  ایران به نام « رستاخیز شهریاران ایران »است. « کفن سیاه » را در حمایت از زنان، به رشته¬ی نظم می کشد. با سلاح قلم به جنگ قوام السلطنه می رود و بدین ترتیب در روزنامه ی« قرن بیستم » مقالاتی چون « الفبای فساد اخلاق » را رقم می زند.
مقالات و نوشته‎هايي پراکنده در خصوص اين شاعر جانباز و از خود گذشته، به جاي مانده است؛ اما هنوز تحقيقي دقيق و منسجم به صورت آکادميک درباره¬ی عشقي به وجود نيامده است،هر چند درباره¬ی اين عصر و اين شاعر بسياري از گفتني‎ها را گفته‎اند که در تحليل و در نقد شخصيت اين شاعر براي ما خالي از فايده نيست و اساساً زمينه¬ی مناسبي براي بررسي و داوري در ابعاد شخصيتي و ادبي شاعر و زندگي او در دوره اش مي‎باشد.
در اين کتاب، از روش تحليلي، استنباط و استدلال، با توجه به اسناد و مدارک کتابخانه‎اي و فيش برداري، استفاده شده است و در کند و کاو مطالب آن، از نظريه‎هاي علمي و ادبي نويسندگان و منتقدان معاصر نيز بهره گيري شده است. در بيان وقايع و ماجراهاي تاريخي، به مستندات تاريخي اشاره شده است. روزگار عشقي و تفکرات او و آثارش به طور جامع و مانع، بررسي شده است.
اين کتاب در سه فصل اصلي، نگارش يافته است:
فصل اول: در تاریخ مشروطه به طور اختصار، فصل دوم: در اوضاع ادبی ایران در دوره ی مشروطه(اوضاع کلی ادبی دوره ی دوم مشروطه) است. فصل سوم: در باره ی زندگی و آثار میرزاده ی عشقی است  که بر اساس مطالعه‌ی کتب متعدد و معتبر و نقل قول از اين منابع، با دقت لازم و بدون اعمال نظر شخصي و حب و بغض ها، سعي شده است در اين فصل به طور اجمال و اختصار، حوادث مهم مشروطه در ابعاد سياسي و اجتماعي و تاريخي و تأثير جنگ جهاني اول در اوضاع سياسي- اجتماعي ايران و حوادثي که از آن ناشي شده است بيان شود. همچنين به وضعيت ادبي و درون مايه‎هاي شعر اين دوره مفصلاً پرداخته شده است و چهره‎هاي برجسته سياسي و ادبي ايران دوره¬ی مشروطه نمايانده شده است. آشنايي ايرانيان با فرهنگ و تمدن غرب و بازتاب‎هاي آن و عوامل اين آشنايي به روشني در اين فصل آمده است.
در فصل چهارم، نگارنده به تحلیل و نقد آثار ميرزاده¬ی عشقي و جايگاه ادبي او در ميان شاعران هم عصرش و جهان بيني و رويکردهاي سياسي و اجتماعي پرداخته است.
خداي بزرگ را شاكرم كه توان نوشتن و تحليل مباحث اين کتاب را به من عطا فرمود و مدد الهي چراغ راهم شد و دل و ذهن مرا ازلغزش‎گاه‎هاي اين مسير تيره و تار، روشني بخشيد.
اي خداي پاک بي انباز و يار    دستيگر و جرم ما را در گذار
موسی صباغیان- قم

javahermarket

+نوشته شده در سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت1:54توسط استاد موسی صباغیان | |

javahermarket

+نوشته شده در سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت1:47توسط استاد موسی صباغیان | |

javahermarket

+نوشته شده در سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت1:17توسط استاد موسی صباغیان | |